گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد هشتم
[سوره النساء ( 4): آیات 17 تا 18 ] ....



ص : 119
اشاره
إِنَّمَا التَّوْبَۀُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَۀٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً ( 17 ) وَ لَیْسَتِ
صفحه 77 از 275
التَّوْبَۀُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَ َ ض رَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً
( أَلِیماً ( 18
ص: 120
[سوره النساء ( 4): آیه 17 ] .... ص : 120
اشاره
( إِنَّمَا التَّوْبَۀُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَۀٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً ( 17
ترجمه و شرح .... ص : 120
خداوند متعال در این آیه مبارکه وعده فرموده که هر که از مخالفت و تمرد به خداوند عالم پشیمان شود و به منظور اداء وظائف به
سوي او رو آورد و توبه کند خدا از فضل و کرم خود گناهان او را میبخشد یعنی آنانکه از نظر عدم توجه به غرض آفرینش مدتی
از عمر خود را به ناسپاسی و تمرد گذرانده اگر به غفلت و نادانی خویش پی برده و پشیمان شوند و در مقام تدارك برآیند
پروردگار متعال توبه آنان را میپذیرد اما اگر گناه در اثر جهالت و نادانی نباشد بلکه از روي انکار حکم خدا و عناد و دشمنی
انجام گیرد چنین گناهی حکایت از کفر میکند لذا توبهاش پذیرفته نمیشود زیرا حالت عذرخواهی و توبه به پیشگاه آفریدگار با
عناد و خودستائی سازش ندارد مگر اینکه متوجه شود که عناد او نیز در اثر جهالت به حقیقت امر بوده آنگاه روان او صفا یافته و از
عملش پشیمان گردد و اما کسانیکه حقوق دیگران را تضییع نمودهاند توبه آنان در صورتی پذیرفته میشود که از عهده حقوق
مردم برآیند و همینطور وظائف الهی را که انجام نداده بجا آورد مانند زکوة و خمس و ... و همچنین توبه از گناه واجب فوري
است که هر چه زودتر ص: 121
و قبل از فرا رسیدن مرگ باید از تمرد و مخالفت پروردگار خودداري نموده و فرصت را از دست ندهد و الا اثرات گناه در زوایاي
قلب و جان انسانی باقی خواهد ماند لذا توبه کامل توبهاي است که به زودي انجام پذیرد گر چه پذیرش توبههاي دوردست نیز از
جانب خداوند نسبت به بندگانش یک نوع تفضل است نه حق و ناگفته نماند توبه از گناه و بازگشت از کفر باید به اختیار باشد تا
اینکه تیرگی که در روان تبهکار بوجود آمده زایل گردد و در یک لحظه از حضیض شقاوت به اوج سعادت برسد اینک میفرماید:
همانا توبه تنها براي کسانی است که از راه جهالت عمل بدي بجا میآورند و بلافاصله و بزودي یا پیش از آنکه مرگشان فرا رسد
توبه میکنند و از گناهی که کردهاند مغفرت و آمرزش میطلبند خداوند توبه چنین اشخاصی را قبول میکند زیرا خداوند قبول
توبه را وعده فرموده و وعده کریم لازم الاجراء است چنانکه در آیه دیگر نیز میفرماید:
کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَۀَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَۀٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
و خدا دانا و حکیم است یعنی به مصالح بندگان و احوال آنان آگاه است و آنچه را که در باره بندگانش انجام میدهد به مقتضاي
حکمت است.
از آیه مستفاد میشود:
1) کسانیکه از روي نادانی مرتکب گناهی شوند سپس متوجه قباحت عمل خود گشته و توبه کنند خداوند متعال توبه آنها را قبول )
صفحه 78 از 275
میفرماید ( 2) توبه را نباید به تأخیر انداخت ( 3) پذیرش توبه از جانب خدا نشانه عدل و رأفت و رحمت اوست.
(17)
ص: 122
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 122
مرقبول توبه باشد بر خدا از خلایق در فعال ناسزا
گر که آن باشد ز جهل و غفلتی نی ز خود بینی که نارد خجلتی
پس چو پیش از موت برگردند باز حق پذیرد توبه ز ایشان در نیاز
داند او گر باشد از دل توبتی مینگیرد بر خطاش از حکمتی
(17)
ص: 123
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 123
قوله تعالی إِنَّمَا التَّوْبَۀُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَۀٍ.
توبۀ- یعنی بازگشت و حقیقت آن پشیمانی از کار زشت و عزم بر ترك آن است و بازگشت بنده به سوي خدا مساوي با دو
برگشت خدا به سوي او است زیرا توبه یک امر خیري است که توفیق آن را اول خدا عنایت میکند سپس وقتی موفق به توبه شد
محتاج آمرزش گناهان است لذا باز مشمول عنایت و رحمت و آمرزش خدا قرار میگیرد چنانکه در باره برگشت اول در آیه 118
سوره توبه میفرماید:
ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا یعنی سپس خدا به سوي آنان بازگشت تا آنها نیز بازگردند. و همچنین در باره توبه و برگشت دومی نیز در
آیه 160 سوره بقره میفرماید:
فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ یعنی پس به سوي آنها باز میگردم.
سوء- یعنی فعل زشت و قبیحی که فاعل آن را به بدي معرفی کند.
و شامل گناهان صغیره و کبیره هر دو میشود.
جهالۀ- نادانی و بیخردي است که عاقل را ارتکاب آن سزاوار نباشد و مقصود بیعلمی نیست بلکه عملی است که سبب طغیان و
شور شهوت و غضب از آدمی سر بزند لذا ممکن است عالمی هم به متابعت شهوت یا غضب نافرمانی کند.
ص: 124
[سوره النساء ( 4): آیه 18 ] .... ص : 124
اشاره
صفحه 79 از 275
وَ لَیْسَتِ التَّوْبَۀُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَ َ ض رَ أَحَ دَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا
( لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً ( 18
ترجمه و شرح .... ص : 124
خداوند متعال در این آیه شریفه گروهی دیگري را که توبه آنان پذیرفته نمیشود مطرح نموده و بیان میکند تبهکاران از اهل
ایمان که از رفتار ناپسند خود غفلت نموده و در صدد توبه نبودهاند تا اینکه آخرین لحظات آنان فرا رسیده و در آستانه مرگ قرار
میگیرند و حالت یأسی که فقط خود شخص محتضر از آن آگاه است فراهم میگردد در این موقع به فکر توبه میافتند و از کردار
گذشته خود پشیمان میشوند توبه آنان پذیرفته نمیشود زیرا انسان در این حالت براي ترك زشتیها و انجام کارهاي نیکو مجبور
است و شخص مجبور تکلیف ندارد و کسیکه تکلیف از او برداشته شده توبهاش صحیح نیست از همین جهت است که اهل آخرت
تکلیفی ندارند و توبهشان پذیرفته نیست و همچنین کسانیکه به نداء فطرت و دعوت قرآن توجه ننمودهاند آنگاه که مرگ آنان فرا
میرسد و دیده به عالم دیگر میگشایند ناگهان به سیرت وحشت زاي خود واقف میگردند و به أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 8، ص: 125
اضطرار سر تسلیم فرود میآورند توبه آنان پذیرفته نمیشود و از عذاب دردناك ایمن نیستند.
اینک میفرماید:
براي کسانیکه کارهاي بد را به دنبال هم انجام میدهند و مرتکب سیئات و گناهان بسیار میشوند تا اینکه ساعت مرگشان فرا
میرسد و در آن حال که از انجام عمل بد عاجز گشته و از عقاب اعمالشان میترسند میگویند الان توبه کردم و به سوي خدا
بازگشتم چنین کسانی توبهشان قبول نیست و بازگشتشان بیثمر است و همچنین کسانیکه به حال کفر بمیرند خداوند توبه آنان را
قبول نخواهد کرد و اینها کسانی هستند که براي آنان عذاب دردناکی مهیا کردهایم از این آیه استفاده میشود:
1) توبهاي که مورد قبول و سبب آمرزش گناهان است عبارت از تأثر خاطري است که به اختیار باشد اما پشیمانی که در آخرین )
لحظات زندگی بر گناهکاران رخ میدهد حقیقت آن مشاهده سیرت نکوهیده خویشتن است که به سوي آستانه خطر روانهاند از
این رو آن اضطراب و پریشانی حال توبه نیست.
2) توبه آنهائیکه به حال کفر از دنیا میروند پذیرفته نیست ( 3) توبه را نباید به تأخیر انداخت زیرا ممکن است به طور ناگهان )
مرگ فرا رسد و درهاي توبه به روي انسان بسته شود.
(18)
ص: 126
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 126
نیست بعضی را مگر در وقت موت توبه از چیزیکه ز ایشان گشت فوت
گوید انی تبت الان آنزمان نیست آن مقبول درگه بیگمان
همچو توبه کافر اندر مردنش نیست موقع وقت جان بسپردنش
وقت مردن یعنی ار مؤمن شود مرغ بی هنگام را کشتن سزد
صفحه 80 از 275
چون امیدش قطع گردد از حیات آن زمان بر حق کند رو از جهات
کس نداند سر باطن را که چیست لیک زین توبت بظاهر سود نیست
توبه از دل سوي حق برگشتن است و ز هواي نفس خود بگذشتن است
در شریعت ترك عصیان و خطا است کان خلاف امر و فرمان خداست
در طریقت ترك پاداش عمل و آنچه باشد غیر ذات لم یزل
توبه اهل حقیقت دیگر است زانچه آید در تصور برتر است
(18)
ص: 127
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 127
قوله تعالی أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً.
عتد-: عتاد یعنی پس از انداز کردن چیزي قبل از نیاز به آن، آماده کردن چنانکه میگویند عتد الشی عتادة و عتادا یعنی تهیأ.
اعداد: اعتاد یعنی آماده کردن چنانکه در آیه 31 سوره یوسف میفرماید:
وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً یعنی براي آنها پشتی آماده کرد.
و از این ماده است:
عتید- یعنی حاضر، آماده، حاضر شده که به معنی فاعل و مفعول هر دو آمده چنانکه در آیه 18 سوره ق میفرماید:
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ یعنی کلمهاي تلفظ نکند مگر اینکه در نزدش مراقبی آماده است. عتود یعنی بزغاله و جمعش
اعتدة و عدان است- معتد یعنی متجاوز چنانکه در آیه 12 سوره قلم میفرماید:
مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ.
ص: 128
توضیحات .... ص : 128
1) قوله تعالی وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَۀَ مِنْ نِسائِکُمْ. )
آیه مبارکه مشتمل موضوعات مختلفی است از جمله آنها:
1) براي اثبات زنا چهار نفر شاهد مرد لازم است که اگر سه نفر باشد زنا ثابت نمیشود و براي آن سه نفر هم حد قذف که هشتاد )
تازیانه است جاري میشود ولی اگر خود زن چهار مرتبه اقرار به زنا کرد زنا ثابت میگردد و زنا با زن شوهردار حرمت ابدي دارد.
2) از کلمه و اللاتی استفاده میشود که این حکم مربوط به زنان است و از کلمه فاحشۀ معلوم میشود که در باره زنا است و از )
نسائکم مستفاد میگردد که منظور زنان است نه دختران و از کلمه کم درك میشود که مقصود زنان شوهردار هستند زیرا اگر
زوجیت در کار نبود میفرمود:
من النساء ( 3) این آیه به وجوب حبس ابد دستور داده است لکن در اخبار ائمه اطهار آمده که این حکم منسوخ گردیده و بعضی از
مفسرین هم نوشتهاند که این موضوع با آیه 2 سوره نور که حد زنا را یکصد تازیانه براي طرفین معین کرده نسخ شده است لکن
این دو آیه مانعۀ الجمع نیست.
صفحه 81 از 275
4) از جمله أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا مستفاد میشود که این یک حکم موقتی است که پس از آماده شدن محیط و افکار حکم )
جدیدي در باره آنان نازل خواهد شد و مجازات قانون جدید شامل مواردي خواهد بود که پس از برقراري قانون جدید مرتکب
عمل بر خلاف قانون گردند نه مواردیکه پیش از آمدن قانون انجام گرفته است و اما گفته بعضی از مفسرین که مراد اجراء حد یا
رجم است با ص: 129
کلمه لهن که از براي نفع است مناسبت ندارد بلکه مراد راهی است که رفع حبس و حد از آنها بشود و آن با چند چیز حاصل
میگردد.
1) توبه قبل از ثبوت. )
2) دعوي اکراه و اضطرار. )
3) دعوي خوف نفس که اگر زنا نمیکردم یا کشته میشدم یا در حرام اشد از زنا واقع میشوم. )
4) دعوي شبهه یعنی خیال کردم که محرم خودم هست یا جهل به حکم یا جهل به موضوع و امثال اینها. )
2) قوله تعالی وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ فَآذُوهُما. )
کلمه اللذان و لو اینکه تثنیه مذکر است لکن منظور از آن زن و مرد هر دو میباشد و این از باب تغلیب است حسن و عطا نیز این
قول را پذیرفتهاند لکن به نظر مجاهد منظور دو مرد زناکار است و عدهاي از مفسرین نیز گفتهاند که این آیه در باره عمل لواط
است و آیه قبل هم مربوط به مساحقه میباشد اما با توجه به مرجع ضمیر معلوم میشود که عمل منافی عفت در این آیه و آیه قبل
زنا است زیرا کیفر لواط اعدام است نه اذیت و آزار و کیفر مساحقه به قولی صد تازیانه و بقولی اگر شوهر داشته باشد سنگباران
نمودن است نه آزار و اذیت کردن ضمنا از این آیه مستفاد میگردد که نباید مجرمینی که پشیمان شدهاند در مقابل گناهان
سابقشان آنان را مورد سرزنش قرار داد بلکه باید از گناهان گذشته آنها چشم پوشیده و با آغوش باز آنها را در اجتماع اسلامی
خود به پذیرند زیرا وقتی حکم مجازات و حد شرعی آنان با توبه از بین میرود مردم نیز باید از گذشته آنها صرف نظر کنند.
3) قوله تعالی إِنَّمَا التَّوْبَۀُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَۀٍ. ص: 130 )
کلمه انّما مشتمل بر نفی و اثبات است یعنی این است و جز این نیست از این رو این کلمه را از ادوات حصر شمردهاند.
و توبه یعنی بازگشت و حقیقت آن پشیمانی از کار زشت و عزم بر ترك آن است زیرا اگر کسی قصد عود داشته باشد پشیمان
نشده است و سایر شرایط توبه از آداب و کمال اوست لذا اگر تدارك دارد باید تدارك نماید مانند نماز و روزه و خمس و زکوة و
حج و اداء دیون و استرضاء ذوي الحقوق و نحو اینها و اگر تمکن نداشته باشد باید وصیت کند مگر اینکه مجال براي وصیت نباشد
و یا مال نداشته باشد که دیون خویش را اداء نماید و ضمنا توبه تنها براي کسانی است که گناه را از روي جهالت انجام داده باشد و
معنی جهالت به نظر ابن عباس و عطا و مجاهد و قتاده آن است گناهی که از انسان سر میزند از روي نادانی باشد زیرا این نادانی
است که انسان را به معصیت دعوت میکند و کار زشت را در نظر وي آرایش میدهد لکن فراء معتقد است که جهالت آن است
که آنها بکنه کیفري که در عمل زشت است پی نبرده باشند اما جبائی گفته مقصود آیه این است که آنان به گناه عملشان نادان
باشند خلاصه توبهاي که بر خدا لازم است آن را بپذیرد آن است که انسان گناهی را که از روي جهالت انجام داده به زودي از آن
پشیمان گردد یا اینکه پیش از آشکار شدن علائم مرگ توبه نماید و در پایان میفرماید خدا به مصالح بندگان دانا و در معامله
خود با آنان حکیم است.
4) قوله تعالی وَ لَیْسَتِ التَّوْبَۀُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ. )
اگر کسی بگوید: به مقتضاي بعضی از آیات و بسیاري از روایات اگر مؤمن بدون توبه و لو با گناهان کبیره از دنیا برود قابل عفو و
مغفرت و شفاعت خواهد بود و این مطلب با ظاهر این آیه منافات دارد که میفرماید کسانیکه در آستانه مرگ قرار میگیرند و
صفحه 82 از 275
میگویند اکنون از گناه خویش پشیمان هستیم توبه آنها قبول نخواهد شد. ص: 131
برخی از مفسرین در جواب این اشکال گفتهاند مفاد آیه این توبه را به خاطر نفی تکلیف نمیپذیرد زیرا مادامیکه آثار مرگ
مشاهده نگردیده تکلیف هست ولی آنگاه که محتضر آثار مرگ را در خود مشاهده نمود تکلیف ندارد و توبهاش توبه نیست و
وجود چنین توبه با عدم آن یکسان است نه اینکه خداوند او را نمیآمرزد و شفاعت شامل حال وي نمیشود بلکه این نوع افراد
مانند کسانی است که بیتوبه از دنیا برود و البته بواسطه گناهانی که انجام داده مستحق عذاب خواهد بود.
و همچنین توبه کسانیکه در حال کفر از دنیا میروند پذیرفته نمیشود و توبه براي آنان نیست و بعضی از مفسرین احتمال دادهاند
بلکه مراد از توبه در این آیه توبه خداست یعنی خداوند متعال با عفو و مغفرت به سوي وي برنمیگردد و مغفرت الهی شامل حال
آنان نمیگردد.
تفسیر نمونه مینویسد: آنچه که از ظاهر این آیه استفاده میشود این است:
کسانیکه در حال صحت و سلامت از گناهان خود توبه کردهاند اما در حال مرگ با ایمان از دنیا نمیروند توبههاي گذشته آنان نیز
بیاثر خواهد بود زیرا یکی از شرایط قبولی اعمال نیک موافات بر ایمان است اما کسانیکه در لحظات آخر عمرشان با کفر از دنیا
بروند اعمال نیکی را هم که در حال ایمان انجام داده بودند حبط و نابود میگردد ضمنا برخی از مفسرین در ذیل جمله اولئک
اعتدنا لهم عذابا الیما احتمال دادهاند که مرجع اولئک تنها کفار باشد و شامل مؤمن عاصی نگردد اما اگر بگوئیم که هر دو جمله را
شامل میشود باید تصرفی در کلمه اعتدنا نمود که به نحو استحقاق است و منافی با عفو و گذشت نیست.
اما بعضی از مفسرین نوشتهاند: ممکن است بگوئیم که خداوند براي آنان عذاب آماده کرده است و اگر بخواهد به نحو عادلانه با
آنان رفتار نماید مستحق عذابند ولی اگر مشیتش به عفو تعلق بگیرد از عذاب و عقاب الهی نجات مییابند. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 8، ص: 132
مرکب توبه عجائب مرکب است بر فلک تازد ز یک لحظه به پست
چون برآرند از پشیمانی انین عرش لرزد از انین المذنبین
عمر اگر بگذشت بیخش ایندم است آب توبهاش ده اگر او بینم است
بیخ عمرت را بده آب حیات تا درخت عمر گردد با ثبات
جمله راضیها از این نیکو شوند زهر پارینه از این گردد چو قند
گر سیه کردي تو نامه عمر خویش توبه کن ز آنها که کردي توبه پیش
توبه آرید و خدا توبه پذیر امر او گیرید او نعم الامیر
البته قبول توبه شرائطی دارد که از آن جمله است: توبه باید از روي خلوص دل و خالصۀ للّه باشد و گناهکار قباحت کار خویش را
درك نموده و پشیمانی او از گناه پشیمانی واقعی باشد تا پذیرفته شود.
ص: 133
روایات .... ص : 133
1) در تفسیر عیاشی از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که آنحضرت در باره آیه فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ فرمودند این جمله )
نسخ شده است عرض کردند کیفر زنا چگونه بوده است؟ فرمود هنگامیکه بانوئی مرتکب عمل فجور میشد و چهار نفر شاهد در
باره او شهادت میدادند کیفرش این بود که در خانهاي حبس میشد و کسی با او حرف نمیزند و همنشین نمیشد و غذا و
نیازهاي او را نزد او میآوردند تا موقعیکه بمیرد ولی خداوند متعال کیفر دیگري از قبیل یکصد تازیانه و سنگسار را براي کیفر مرد
صفحه 83 از 275
و زن زناکار مقرر فرمودند.
2) تفسیر عیاشی در باره وللاتی یاتین الفاحشۀ از امام جعفر صادق علیه السلام روایتی نقل کرده که آن حضرت فرمودند: حکم )
فامسکوهن فی البیوت نسخ گردیده و کیفر دیگري که براي همیشه براي مرد و زن زناکار مقرر گردیده یک صد تازیانه و نفی بلد
و یا سنگسار است.
3) از حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام روایت شده که فرمودند: )
هرگز در اثر ارتکاب جنایت عقوبت بر کسی اجراء نمیشود مگر اینکه کفاره گناه اوست تا مورد عفو آمرزش پروردگار قرار گیرد
همچنانکه بدهی شخص مدیون با پرداخت آن به طلبکار اداء میگردد.
4) کافی از جمیل بن دراج روایت کرده که امام جعفر صادق علیه السلام در باره آیه إِنَّمَا التَّوْبَۀُ عَلَی اللَّهِ فرمودند هر گاه جان به )
گلو رسید و به دست مبارکش اشاره به حلقوم نمود دیگر جاي توبه کردن نیست.
5) ابن بابویه در فقیه از پیغمبر اکرم روایت نموده که آن حضرت در ص: 134 )
آخر خطبهاي فرمودند: هر که یک سال قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه او را قبول میکند سپس فرمودند یک سال زیاد است
یک ماه باز فرمودند یک روز و مجددا فرمودند یک ساعت و دوباره فرمودند یک ساعت هم زیادت است هر کس پیش از آنکه
روح به گلویش برسد توبه کند توبه وي قبول است.
6) از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند اگر محتضر احوال آخرت را مشاهده کند دیگر توبه او پذیرفته )
نمیشود.
7) در کافی از محمد بن مسلم نقل شده که امام محمد باقر علیه السلام فرمودند به شخص با ایمان اگر از گناهان خویش توبه کند )
و پشیمان شود گناهانش بخشیده میشود آنگاه شروع کند و اعمال نیک بجا آورد به خدا سوگند توبه از گناه و آمرزش تنها در
باره اهل ایمان است راوي میگوید.
من عرض کردم اگر بعد از توبه بار دیگر مرتکب گناه گردد و توبه کند چگونه است حضرت فرمودند اي محمد بن مسلم چگونه
میشود که شخص با ایمان از گناهان خود پشیمان شود و توبه کند پروردگار او را نپذیرد راوي میگوید عرض کردم اگر مکرر
مرتکب گناه شود و توبه کند فرمودند: اگر مؤمن پشیمان شود و از عمل خود توبه نماید پروردگار باز او را میآمرزد زیرا خدا
آمرزنده و مهربان است و از گناهان عفو میکند و هرگز اهل ایمان را از رحمت و آمرزش پروردگار مأیوس و ناامید مکن.
8) در کتاب کافی روایت شده که ابن وهب گفته شنیدم که امام جعفر صادق علیه السلام میفرمود: هر گاه بندهاي توبه نصوح )
کند خداوند دوستدار وي میشود و گناه او را پنهان میکند راوي میگوید: پرسیدم چگونه پنهان میکند فرمود فرشتگانی که گناه
او را ضبط نموده فراموش مینمایند و نیز به اعضاء و جوارح وي و به مکانی که گناه در آن واقع شده الهام میکند که آن را پنهان
کنند و هنگامی که گناهکار در پیشگاه پروردگار حاضر میشود شاهد و گواهی براي ص:
135
گناهان توبه کننده نخواهد بود.
9) در کتاب در منثور روایت شده که پیغمبر اکرم فرمودند چون ابلیس فهمید که بشر میان تهی است (فریب میخورد) به خدا )
عرض کرد به عزت خودت تا موقعیکه بشر زنده است هرگز از درون (روان) وي خارج نخواهم شد پروردگار فرمود به عزت خودم
تا موقعیکه روح در بدن اوست توبه او را میپذیرم.
10 ) از پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت شده که فرمودند چون شیطان رانده شد عرض کرد قسم به عزت و جلالت از )
آدمیزاد جدا نمیشوم تا روح از بدن او جدا نشود خداوند متعال فرمودند قسم به عزت و عظمت خودم من هم توبه را از بنده خودم
صفحه 84 از 275
دور نمیکنم تا جان او بغراغر برسد یعنی تا آخرین نفس او فرا رسد.
ص: 136
تجزیه و ترکیب .... ص : 136
قوله تعالی وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَ ۀَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا کلمه اللاتی جمع التی مبتداء جمله فاستشهدوا خبر آن است کلمه فاحشۀ
مشتق از فحش به معنی زشتی و بدکاري است و گاهی به معنی زنا هم به کار برده میشود و در ضمن آیات قرآن بر لواط و سحیق
نیز اطلاق شده است.
چنانکه در آیه 28 سوره عنکبوت میفرماید:
إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَۀَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ.
کلمه یتوفی از مصدر توفی به معنی سر وقت رسیدن و به موقع انجام شدن است.
قوله تعالی وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ.
کلمه اللذان مذکر است ولی شامل مؤنث هم میشود و قرآن مجید در موقع وضع قوانین مردان را مورد خطاب و زنان را تابع ایشان
قرار میدهد چنانکه میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ضمیر کلمه یأتیانها به کلمه الفاحشۀ در آیه قبل برمیگردد.
قوله تعالی إِنَّمَا التَّوْبَۀُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَۀٍ.
لفظ علی در علی اللّه معناي ضرر و لام در للذین معناي نفع را میرساند کلمه التوبۀ مضاف الیه است و مضافش حذف گردیده و
جمله به این صورت است.
انّما قبول التوبۀ که مبتدا است و ما بعد آن خبر است بجهالۀ در موضع ص: 137
حال میباشد یعنی جاهلین جمله و لا الذین یموتون محلا مجرور و عطف بر لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ میباشد أُولئِکَ أَعْتَدْنا اسم اشاره
به دور و دلالت دارد که مشار الیهم از ساحت قرب و تشرف به رحمت خداوند دورند اعتدنا در اصل اعددنا بوده و تا عوض از دال
است برخی هم تاء آن را اصلی و از عتاد دانستهاند در عذابا الیما- الیم به معنی مؤلم یعنی فعیل به معنی مفعول است.
ص: